داستان یک مثلث!

عباس فلاح روز گذشته(26مرداد ماه) در دانشگاه آزاد اهر و در حالی که دکتر خلیلی را در کنار دست خود داشت، دامنه حملات خود به دکتر علی رضایی را که در روز قدس و در نماز جمعه کلید زده بود اینبار در میان اعضای هیات علمی و کارکنان دانشگاه آزاد اهر افزایش داده و وارد فاز تازه ای کرد.

 عباس فلاح با تکرار ادعای خود در روز قدس مبنی بر واریز کردن  مبلغ 300 میلیون تومان به حساب منطقه 13 دانشگاه آزاد توسط دکتر رضایی و اعتراض به این اقدام وی اتهامات دیگری را نیز به وی نسبت داد. از رها کردن دانشگاه در ایام سخت زلزله و ایجاد مانع در مسیر گسترش این دانشگاه گرفته تا تغییر مقصد دکترای داروسازی از اهر به تبریز و... . فلاح این سخنان را در حالی مطرح می کرد که در تمام این لحظات دکتر خلیلی رئیس این واحد در کنار وی نشسته بود و حتی در مقطعی که سوالات کتبی به دست ایشان رسید در اقدامی جالب کاغذ حاوی سوال مربوط به ماجرای 300 میلیون تومانی را  به دست فلاح سپرد تا  نماینده مردم اهر و هریس در مجلس در خصوص واریز کردن این مبلغ به حساب منطقه 13 دانشگاه آزاد که دانشگاه اهر زیر نظر آن است به اعضای هیات علمی و کارمندان دانشگاه اهر توضیح دهد!

عباس فلاح در حالی حملات خود به رضایی را شدت بخشیده است که حرف های ضد و نقیضی در خصوص روابط نچندان حسنه رضایی و خلیلی به گوش می رسد و شرایط مالی نامساعد چند وقت اخیر دانشگاه آزاد اهر نیز بر گسترش شایعات ریز و درشت دامن زده است.حضور فلاح در دانشگاه اهر و نسبت دادن این اتهامات به رضایی آن هم در حضور خلیلی و سکوت وی در مقابل این ادعا ها به نوعی موید عدم مخالفت وی با سخنان فلاح است.

این همه در حالی است که رضایی پاسخ رسانه ای به این ادعا ها نداده و تنها در گوشه و کنار از قانونی بودن واریز سیصد میلیون تومان به حساب منطقه 13 سخن گفته و عملکرد خود در طول 8 سال حضورش در دانشگاه اهر را روشن تر از آنی دانسته که نیاز به دفاع داشته باشد و نیز با تکذیب وجود نسبت خویشاوندی بین خود و دکتر خلیلی از تمایل خود برای کمک به این دانشگاه خبر داده که با استقبال مواجه نشده است.

به نظر می رسد با سخنان روز گذشته فلاح داستان مثلث (رضایی،دانشگاه اهر، فلاح) در حال رسیدن به نقطه عطف خود است. فلاح در حالی اینچنین مشتاقانه وارد مسائل داخلی یک دانشگاه غیر دولتی شده است که به نظر می رسد اولویت های کاری او در حوزه دیگری است و او می تواند وقت و انرژی اش را  برای حل معضلات عدیده حوزه نمایندگی اش صرف کند.حل مشکلات مالی دانشگاه اهر مساله ای داخلی است که باید توسط مدیران این دانشگاه مدیریت شود این دانشگاه همانطور که از نقطه صفر به اینجا رسیده قطعاً می تواند این مرحله را نیز پشت سر بگذارد و فلاح تنها می تواند با تلاش و همکاری های خود در تهران موجباب حضور رشته های قوی و در سطوح ارشد و دکتری را برای این دانشگاه محیا سازد تا سیر رشد این دانشگاه در نقطه حاضر متوقف نشود.دانشگاه اهر  چه بخواهیم و چه نخواهیم تنها نقطه قوت این شهر است و مسائل پیرامون آن بخوبی از سوی نخبگان آن رصد می شود و خدای نکرده اگر روزی وارد سراشیبی افول شده و امید این مردم را نا امید سازد مسببین آن باید پاسخگوی مردم اهر باشند.

در شرایط حاضر عقلای قوم باید میدان داری کنند تا شرایط از این پیچیده تر نشود چرا که دود این دعوا فقط در چشمان دانشگاه اهر و مردمش خواهد رفت و نباید اجازه داد مسائل مربوط به انتخابات آینده مجلس و خصومت های شخصی آینده این دانشگاه را مخدوش سازد.آقای فلاح نیز اگر برای ادعاهای خود شواهد و مدارکی دارد باید آنها را در مقابل دیدگان مردم اهر افشا کند تا اگر به شکل روشن  اتهامی به رضایی وارد شد وی پاسخ گوی این مردم باشد ولی اگر مدرک و مستندات محکمه پسندی در دست ندارد بهتر است دلایل خود مبنی بر ورود به مسائل داخلی این دانشگاه را برای افکار عمومی اهر شرح داده و آشکار سازد که با چه منطقی اتهاماتی اینچنین سنگین را متوجه یکی از معدود مدیران موفق چند دهه اخیر اهر می کند.

 

آلرژی به نام اهر!

 

مشکل  صداوسیمای مرکز تبریز(شبکه سهند) با نام اهر چیست ؟!!!

 

جمعه 25 مرداد ماه، در حالی اختتامیه هفتمين دوره جشنواره کشوری تئاتر زير 5 دقيقه اي ارسباران در اهر برگزار شد که شبکه نازل سهند تبریز و  گردانندگان این شبکه که در عدم شایستگی ایشان  تردیدی  وجود ندارد، همانطور که پیش بینی می شد چشمان شان را بر این رخداد بزرگ فرهنگی در اهر بستند!
در خلال این مراسم مجری برنامه با گلایه از مسئولین این شبکه گفت:« ديشب كه برنامه خبري شبكه سهند را ديدم داشت از خرابي استخر شبستر مي گفت اما از جشنواره كشوري تئاتر ارسباران چيزي نگفت». او در مرتبه بعد تذكر يكي از حضار را نقل كرد كه گفته بود؛ « كاش براي پوشش خبري جشنواره تئاتر ارسباران از شبكه سبلان اردبيل تقاضاي كمك مي كرديم و چون زلزله زده هستيم قطعاً به كمك مي آمدند»

ترس مسئولین مرکز استان از نام اهر در این سالیان صدماتی را بر  اهر و قره داغ وارد کرده است که زلزله توان آن را نداشت!


باجی که گویا می خواهد!

 

در پی تحرکات اخیر برخی از اعضای شورای جدید؛

باجی که «گویا» می خواهد!

 

«گویا از ما باج می خواهد، نمی دهیم بر علیه ما می نویسد»

« فلانی (شما بخوانید هفته نامه گویا) را باید زمین بزنیم»

این دو جمله از زبان دو عضو شورای جدید اهر بیان شده است که در این خصوص ذکر پاره ای از توضیحات را جهت تنویر افکار ایشان ضروری می دانم؛

1-«گویا» اگر باج گیرنده خوبی باشد حتماً می داند که هنوز دست توانای شما به بودجه و منابع مالی و غیر مالی شهرداری نرسیده است که از این ره توشه ای نیز به گویا برسد. به یقین اگر مقصود باج خواهی  بود حداقل تا شهریور ماه صبوری پیشه می کرد پس این انتقادات را به حساب باج خواهی مگذارید و با مشاوره های ناصوابی که از ستادهای فعال به دستتان می رسد بفکر باج دادن یا ندادن نباشید چون تا آخرین روزکاریتان با نقد روزنامه نگاران اهر مواجه خواهید بود پس بجای مشاوره با ملاکین و فئودال های شهر با اعضای شوراهای قبل سخن بگویید چون آنها حال  امروز شما را 6 سال پیش تجربه کرده اند و می توانند بهترین مشاورین شما باشند. حال اگر گویا از شما باجی خواسته به تکلیف شرعی خود عمل کرده و با ذکر دلایل و شواهد رسوایش کنید، یا حداقل از اعضای شورای قبلی که  به زعمتان با باج خواهی گویا مواجه شده و همچون شما باج نداده اند و یا باج داده و گویا را تطمیع کرده اند بخواهید تا به کمک شما آمده و در مقابل افکار عمومی این نشریه را رسوا کنند.

2-اگر گفتن از بداخلاقی در انتخابات و زشتی هایی همچون خرید رای و یا سخن گفتن از عکسی فتوشاپ شده (در مطلبی طنز) را تخریب خود می دانید، پس به گمانم گویا دقیقاً همان کاری را می کند که باید بکند و همیشه کرده است.انشاالله که دست شما از این بی ایمانی ها پاک است و کاملاً آشکار است که  روی سخن گویا با عاملین این بداخلاقی ها بوده و اینکه این مطالب به چه شیوه ای تخریب منتخبین جدید تعبیر شده است جای سوال دارد! انتقاد از ترکیب شورای جدید هم نمی تواند تخریب ایشان معنی شود که رای ۸/۵ درصدی منتخب اول این شورا از میان کل آرای مربوط  به واجدین شرایط رای دادن، خود به روشنی برایند واضحی از طرز تفکر و نوع نگاه مردم اهر است و هر تحلیل گری با در نظر داشتن نظر و رای مردم به بیان نظرات و دیدگاه های خود می پردازد و انتقاد گویا از ترکیب شورا علاوه بر تحلیل یک روزنامه نگار برایند نظر مردم نیز هست.

3- اگر انتشار یادداشت صادق جعفری از اعضای شورای دور سوم در انتقاد از وقایع روز به زعم شما حمایت و جانبداری از ایشان است پس آگاه باشید که چنین روزی برای خودتان نیز متصور است و آن روز را به یاد آورید که دنبال حنجره ای خواهید بود تا صدایتان را به گوش مردم برسانید آن روزی که دیگر نه از دست پشتیبان امروزیتان کاری برخواهد آمد نه از ملاکین و فئودال های رای و غیره، گویا همانطور که در لگوی آن نوشته شده زبان گویای صاحبان اندیشه و قلم است و اگر یادداشت جعفری را منتشر کرده دلیلی برای منتشر نکردن آن نداشته و اگر یادداشتی را در نکوهش خرید رای به چاپ رسانده دلیلی برای محافظه کاری نداشته است چون رسالتش جز این نیست و مطمعن باشید اگر نظری دال بر حمایت و تایید شما درکار باشد از انتشار آن نیز دریغ نخواهد کرد چون رسالتش بی طرفی است.

4- اگر فرهنگ باج دادن و باج خواستن برای شما آشناست در افکار خود تجدیدنظر کنید،تنها نشریه اهر اگر اهل باج بود امروز آگهی های مربوط به ادارات و نهاد های دولتی اهر سر از رپرتاژنامه های تبریز در نمی آوردند،این نشریه اگر اهل باج بود امروز با مشکلات مالی دست به گریبان نبود. باجی که این نشریه از شما می خواهد عملکرد مستقل و صادقانه شماست برای توسعه این شهر و حل گوشه از مشکلات عدیده مردم آن، که اگر دادید تطمیعش کرده اید و اگر ندادید در بر همین منوال و پاشنه خواهد چرخید.

5-برای زمین زدن فلانی (شما بخوانید گویا) هم زیاد خود را به آب آتش نزنید، تنها راه شما همانی است که ذکرش رفت؛ عدم وابستگی به افراد و جریان های خاص،صداقت و پاکدستی و عمل به خواسته های مردم.اگر بغیر از این عمل کنید حتی اگر گویا هم نباشد دیوارهای شهرداری اهر به اندازه آجرهای آن موش در خود دارد و در جهان امروز و در عصر ارتباطات خبری را نمی توان سانسور کرد چه گویا باشد و چه نباشد و چه شما فلانی را زمین زده باشید و چه نزده باشید.

پی نوشت:

این نوشته به سخنگویی هفته نامه گویا و به نیابت از صاحبان و بزرگان آن نوشته نشده و تنها بازتاب دهند  نظرات شخصی اینجانب می باشد.

چه کسی پاسخگو است؟!

 

در طی 10 روز اخیر در اهر رخ داد؛

مرگ دو انسان بر اثر نبود ایمنی در محیط کار

 

متاسفانه امروز خبردار شدیم یکی از همشهریان در حین کار با بالابر در یک ساختمان در حال ساخت بدلیل کنده شدن و  واژگونی بالابر و اصابت پایه های آن با سرش جان خود را از دست داده است. این در حالی است که یک هفته پیش یکی دیگر از همشهریان در حین تعمیر بالابری از همین نوع و به هنگام تست آن با کنده شدن پایه ها و واژگونی بالابر و اصابت آن با سرش بطریقی مشابه با حادثه امروز جان خود را از دست داد.

این خبر تلخ در حالی برای ما تکرار می شود که هنوز پاسخ روشنی به این پرسش اساسی داده نشده است که؛

برقراری ضوابط ایمنی در محیط های کار و کنترل میزان رعایت آن از سوی کارفرمایان و پیمانکاران خصوصاً در ساختمان های در حال ساخت در شهر زلزله زده اهر بر عهده کدام سازمان و نهاد است؟ آیا کارشناسان اداره کار اهر اشرافیتی حداقلی بر این گونه محیط ها دارند؟ بروز دو حادثه کاملاً مشابه در یک نوع محیط کاری، در طی 10 روز آن هم با از دست رفتن جان با ارزش دو انسان کافی نیست تا ما در این خصوص از مسئولین قانونی ناظر بر چگونگی رعایت ایمنی در محیط های کار، توضیح بخواهیم؟!

زلزله سال گذشته، سرعت ساخت و ساز در اهر را بشدت افزایش داده است و «ایمنی» نقطه مفقوده ی اکثر محیط های کاری مربوط به این ساخت و ساز هاست و مسئولین امر باید برای کاهش حوادث مشابه در خصوص افزایش سطح کیفی عملکرد نیروهای ضعیف اداره کار اهر اقدامی اساسی انجام دهند چرا که بی شک افزایش توان عملیاتی نیروها و بازرسان این اداره رابطه مستقیمی با افزایش میزان رعایت ضوابط ایمنی در محیط های کار خواهد داشت.

ردای گشاد سیاست ورزی!

 

ردای گشاد سیاست ورزی!

اخیراً و در طی یک نشست با عنوان«هم اندیشی اعضای شورای اسلامی دوره سوم و چهارم» اعضای فعلی و اعضای منتخب دوره چهارم در باغ صبای شهرداری واقع در کمربندی شمالی اهر رودرروی هم به بیان نظرات و دیدگاههای خود پرداختند. بر اساس گزارشی که هفته نامه گویا از این نشست منتشر کرده است یکی از منتخبین جوان دوره چهارم با حمله به این نشریه خطاب به مسئولین گویا گفته است:

«شما(هفته نامه گویا) از شورای سوم از همان اول انتقاد کردید تا به امروز.حتی یک خوبی و کار خوب این ها را ننوشتید.در مورد شورای جدید هم همین طور هنوز کارشان را شروع نکرده اند که شما انتقاد کرده اید. در خیابان به من می گویند مگر شما کارتان را شروع کرده اید؟ من تا به امروز گویا را می خریدم اما از امروز دیگر گویا نمی خرم. مشکل اینجاست که ما در شهر خود یک نشریه داریم اگر ده نشریه داشتیم آن وقت فقط حرف گویا نبود

هرچند که هفته نامه گویا به واسطه عملکرد شفافش نیازی به دفاع از سوی افرادی همچون بنده ندارد و افکار عمومی اهر خود بهترین محکمه برای قضاوت در این خصوص است اما از سر تکلیف نکاتی را جهت تنویر افکار آقای امیر نشاطی که از دوستان بنده نیز هستند متذکر می شوم.

1-      آقای نشاطی فرموده اند گویا از همان اول از شورای سوم انتقاد کرده و بر خوبی های ایشان چشم پوشیده است.قسمت اول جمله ایشان کاملاً صحیح است مگر اینکه مطبوعات را با بولتن های داخلی سازمانها و ادارات دولتی اشتباه گرفته و مطبوعات را مجیز گوی مسئولین بدانیم.آیا وظیفه مطبوعات جز خبررسانی و نقد و تحلیل است؟ آیا نقد شورای سوم از همان روز اول کار ناپسندی بوده است؟ البته به گمانم منظور آقای نشاطی از واژه «انتقاد» بد گفتن و یا تخریب بوده است که در اینصورت بهتر بود قبل از ایراد این جملات با اعضای شورای سوم و شهردار هماهنگی می کردند تا آقای مولاخواه مجبور به واکنش در مقابل این ادعا نمی شدند.

2-      ایشان در ادامه گفته اند: «از شورای جدید هم هنوز کارشان را شروع نکرده انتقاد کردید در خیابان به من می گویند مگر شما کارتان را شروع کرده اید؟.»در اینجا هم آقای نشاطی باز از واژه «انتقاد» استفاده کرده اند که این تاکید دوباره نشان می دهد مقوله «نقد» در گفتار ایشان دارای بار معنایی منفی است و ایشان انتقاد کردن را فعلی منفی و نامبارک فرض می کنند که هفته نامه گویا در مواجهه با ایشان متوسل به ابزار ناپسندی به نام «انتقاد» شده است.هفته نامه گویا هنوز بطور مشخص به مباحث مربوط به شورای چهارم وارده نشده است چرا که هنوز قانوناً کار این عزیزان شروع نشده است و اگر مطالبی بوده صرفاً در خصوص خودِ انتخابات و شیرینی ها و تلخی ها و بعضی قانون شکنی ها و بد اخلاقی های پیرامون آن همچون خرید رای و ... بوده است و بعید می دانم که شهروندان فهیم اهری از این نکته غافل شده و با ارتباط دادن گزارشات و تحلیل های هفته نامه گویا به بعد از دوره انتقالی، از آقای نشاطی پرسیده باشند که ؛« مگر شما کارتان را شروع کرده اید؟»

3-      نشاطی در ادامه افزوده است:« من تا به امروز گویا را می خریدم اما از امروز دیگر گویا نمی خرم »قطعاً منظور آقای نشاطی از واژه های «می خریدم-نمی خرم» همان«می خواندم-نمی خوانم» است چرا که در میان واژگان مربوط به مطبوعات فعل «خریدن» فی النفسه دارای ارزش چندانی نیست اگر با خواندن همراه نباشد و اگر رابطه آقای نشاطی با مطبوعات صرفاً در خریدن و یا نخریدن خلاصه شود باید کمی نگران شویم.

4-      ایشان در آخر می گویند:« مشکل اینجاست که ما در شهر خود یک نشریه داریم اگر ده نشریه داشتیم آن وقت فقط حرف گویا نبود » این اعبارات فارغ از منظور و نیت اصلی گوینده بسیار پسندیده است و این آرزوی همه فعالین عرصه رسانه در اهر است که ده ها نشریه در این شهر منتشر شوند اما نه نشریه ای که وقتی سیبیلَش چرب شد مجیز بگوید و وقتی جیره اش قطع شد بکوبد! چنین نشریه هایی بیشمارند و نیازی نیست که حتماً در اهر چاپ شوند و اگر کسی می خواهد فقط حرف گویا نباشد کافی است از اسلاف خویش آدرس این نشریات را گرفته و سر کیسه را شل کند تا بعد از عقد قرارداد رپرتاژشان فله ای و رایگان در کوچه و بازار شهر توزیع شود. اما مطمعناً با وجود همه این رسانه های اجاره ای مردم باز هم  سراغ رسانه ای خواهند رفت که حرف دلشان در آن بلند باشد.گویا هم می تواند در یکی از این دو مسیر حرکت کند که تشخیص آن هم بی شک برای افکار عمومی اهر بسیار آسان خواهد بود.