آیا ما تا به این حد وبال گردن مسئولین مرکز استان و تبریز شده ایم?!

«اگر یک اهری از شنیدن این خبر دق کند و بمیرد سزاست.»

این خبر اگر صحت داشته باشد دیگر تاسف خوردن بکار ما نخواهد آمد.

براساس خبری منتشر شده در دوهفته نامه گویا، شنیده ها حکایت از این دارد که از بیمارستان اهر درخواست شده است تا از این پس بیماران خود را نه به مرکز استان تابعه یعنی تبریز که به شهر اردبیل در استان اردبیل اعزام کنند.

آیا ما تا به این حد وبال گردن مسئولین مرکز استان و تبریز شده ایم که بیمارانمان هم مزاحم ایشان شده اند؟!
اگر سیل بیماران و مصدومین اهری سر از بیمارستان های تبریز در می آورند به خاطر علاقه سرشارشان به چشم و ابروی مسئولین توانمند استانی و شهر تبریز نیست، تمرکزگرایی مفرط و تجمیع ثروت، امکانات و منابع استان در تبریز شهرهایی همچون اهر را تا حد بحران پیش برده است.بیمارستان اهر بیمارستان نیست و تنها یک ترمینال برای انتقال مریض است. دستگاههای رادیو گرافی و سیتی اسکن این بیمارستان مدت هاست که خراب است و حتی کمک 50 میلیونی یک خیر برای تعمیر آنها سر از جایی دیگر درآورده است.اهری ها برای یک سی تی اسکن ساده هم محتاج تبریزند، MRI و خدمات دیگر پیش کش.سالانه 150 نفر فقط در جاده اهر -تبریز کشته می شوند و مشخص است که آمار مصدومین این وضعیت چقدر خواهد بود، این مصدومین به کجا اعزام می شوند؟ معلوم است به بیمارستان امام رضا یا مدنی تبریز.اگر بیمارستان اهر بیمارستان باشد چرا باید این مصدومین به تبریز اعزام شوند؟
مقصر این مفتضحات و بی لیاقتی ها کیست؟!
بیماران و مظلومینی که بخاطر یک سر درد در جاده مرگ اهر-تبریز آواره و سرگردانند؟ یا مسئولینی که استان آذربایجان شرقی را در تبریز خلاصه کرده و باقی شهرهای تابعه همچون اهر را تا حد یک ده کوره نذول جایگاه داده اند؟!
مسئولینی که شهرهای استان را حتی شایسته داشتن هویت مجزا و مستقل از تبریز نمی دانستند.مسئولینی که کارخانه ها و شهرک های صنعتی را یکی پس دیگری در تبریز راه انداخته و سیل بیکاران استان را به تبریز کشانده و امروز تبریز را تا حد خفگی و بی آبی پیش برده اند.مسئولین که باید این روز را می دیدند ولی ندیدند.روزی که تمرکزگرایی یقه خود ایشان را بگیرد.
دک کردن بیماران اهری از تبریز و آدرس اردبیل را نشان آنها دادن، پاک کردن صورت مساله و لاپوشانی کردن خیانتی است که مرکز نشینان استان در حق مردم اهر کرده اند.
توصیه من برای این بزرگوان چیزی نیست جز اینکه؛
اگر امروز بجای مدیریت صحیح و توزیع عادلانه امکانات و خدمت رسانی مناسب، آدرس اردبیل را به بیماران اهری نشان می دهید،فراموش نکنید که روز قیامتی در پیش است و آدرس منزل گاه ابدیتان را خدای همین بیماران نشانتان خواهد داد و بیاد داشته باشید که آنجا دیگر اردبیلی درکار نیست!
فقط امیدوارم این خبر صحت نداشته باشد.

دانشگاه آزاد اهر و جاذبه ای بنام علی امامی

 
سرآشپز دانشگاه است،مردی خوش چهره،خوش اخلاق، مبادی آداب،دوس داشتنی و قابل احترام و البته یک استقلالی تمام عیار.
دانشجویان ادوار مختلف دانشگاه آزاد اهر بعید است او را نشناسند و دوستش نداشته باشند.
دست پختش زبان زد خاص و عام است، همچون خلق ویژه اش.
مهربانی و خوی نرمش هر روز و هر لحظه برای دانشجویان و کارمندان این دانشگاه تکرار می شود بدون خستگی.
بوی دیزی های بی مانندش که هفته ای یک بار برای کارمندان این دانشگاه سرو می شود هوش از سر می برد حتی هوش برتر و مدهوش کننده تر از دیزی های رستم زاده!
علی امامی خود به تنهایی وزنه ای است برای دانشگاه آزاد اهر، محبوبیتی که او در نزد دانشجویان این دانشگاه دارد بی مانند است.
 این مرد با خلق و خوی ویژه و دست پخت عالی اش به تنهایی جاذبه ای است برای دانشگاه آزاد اهر.
 

این شبکه برای کدام مردم پخش می شود ؟!

 شبکه تلوزیونی تبریز که از آن با عنوان صداوسیمای مرکز استان آذربایجان شرقی و یا شبکه سهند یاد می شود شبکه ای است محلی که علی القاعده باید برای محلی مشخص که در این مورد حوزه آذربایجان شرقی است برنامه های مرتبط پخش کند.

دیروز(8 دی ماه- ساعت 1.30 عصر) تصادفی هولناک در جاده حادثه خیز اهر-تبریز (تنها شاه راه منتهی به تبریز که بزرگراه نیست) رخ داد که در طی آن 7 انسان بیگناه و مظلوم که در بینشان یک دختر بچه نیز بود، کشته شدند.در همین روز 3 تن دیگر نیز در سایر محورهای این استان بر اثر تصادف کشته شدند.10 کشته در یک روز!

علی الصول یک شبکه تلوزیونی با مختصات محلی باید این موضوع را در صدر اخبار خود گنجانده و با ترتیب دادن مصاحبه ها و گفتگوهای ویژه بطور مفصل به چند و چون آن پرداخته و مسئولین مربوطه را به چالش بکشد.دیروز به همین بهانه، بخش خبری ساعت 23 شبکه سهند را که به زبان ترکی نیز پخش می شود،مدنظر قرار دادیم تا در این مورد مشخص رویکرد شبکه سهند مشخص شود.

در کمال ناباوری خبر تصادف در جاده اهر-تبریز با هفت کشته در کنار خبر کشته شدن سه تن دیگر در سایر جاده های استان بعنوان هفدهمین و آخرین خبر با کمترین زمان اختصاصی ممکن، بدون کمترین پرداخت و توجه ویژه آن هم با یک تصویر آرشیوی غیر مرتبط در پایان این بخش خبری و تنها قبل از اخبار ورزشی پخش شد.

حتی اگر نگوییم که تمام بخش های خبری شبکه های سراسری نیز باید این خبر را در صدر برنامه های خبری خود می گنجاندند بی شک این انتظار از یک شبکه استانی انتظار بی جایی نیست. اما آیا انتظار ما برآورده شد؟!

آیا خبر کشته شدن 10 انسان در استان آذربایجان شرقی بر اثر تصادف در جاده ها (تنها هفت تن در یک حادثه) به اندازه خبر کشته شدن 15 روس در انفجار بمبی در شهر ولگاگراد روسیه برای گردانندگان شبکه سهند اهمیت داشت؟!

در این شبکه بی وزن، خبر کشته شدن 10 انسان در حالی به عنوان آخرین خبر (کم ارزشترین خبر ممکن) پخش می شود که قبل از این خبر، خبر پخت آش نذری توسط ملکانی ها، ممنوعیت سیگار کشیدن برای مقامات چینی،توصیه مصرف میوه بجای سیگار،آلودگی هوای شهر تبریز،انفجار بمب در روسیه،ترخیص کالا در مراکز استان، بعنوان خبرهای مهم تر و اولویت دار پخش می شود!

7 انسان بی گناه (دقت کنید 7 تن) در یک خودرو سواری پژو با حداکثر ظرفیت 5 نفر در جاده غیر استاندارد اهر-تبریز در تصادف با یک تریلی 40،30 ساله با کمترین مختصات فنی سالم کشته شده اند اما شبکه سهند تبریز، فرمانده راهور استان را با خبر توقیف خودروهای آلوده کننده هوای تبریز به روی آتن می فرستد!

آیا کسی نباید سوال کند که این 7 تن در یک خودرو سواری از مقابل پلیس راه اهر-تبریز چگونه رد شده و اجازه تردد در این جاده را یافته اند؟!

آیا راننده تریلی در آن شیب تند گویجه بل با آن سرمای شدید واقعاً خواب آلود بوده یا کنترل تریلی 40،30 ساله اش(!) را در آن لحظه از دست داده است؟

آیا کسی نباید بپرسد که چرا استاندار ما روی مترو و تراکتوری سازی تبریز تعصب دارد ولی روی جاده اهر –تبریز با 150 کشته در سال نه؟!

آیا نباید خواهان توضیح مدیران  اداره کل راه و شهرسازی استان در خصوص کندی پیشرفت پروژه بزرگ راه اهر – تبریز باشیم؟

آیا شبکه استانی سهند وظایفی جز این دارد؟!

آیا خبر پخت آش نذری توسط ملکانی ها از کشته شدن 10 انسان بیگناه در جاده های استان برای مدیران شبکه استانی سهند مهم تر است؟!

آیا خبر سیگار کشیدن و یا نکشیدن مقامات چینی از کشته شدن 7 انسان در جاده اهر-تبریز برای شبکه تلوزیونی تبریز با ارزش تر است؟!

سیاست کاری این شبکه چیست؟! سیاست گذاران این شبکه جامعه هدفشان کجاست؟! این شبکه برای کدام مردم پخش می شود؟

در مناسبت با عدم بهره مندی مناسب اهر از میراثی به نام پدر آئین دادرسی ایران

 

پروفسور آخوندی،

سرمایه ای که قدرش را نمی دانیم

 

فراموش نکرده ایم که تا همین  چند سال پیش بجز در بین معدود حقوق خوانده ها و برخی فرهیختگان، شناختی از پروفسور آخوندی در میان اقشار مختلف مردم اهر وجود نداشت.

آخوندی اولین حقوق مدرن خوانده، پدر آئین دادرسی ایران و زاده اهر است وشاید بعد از آنکه به ابتکار دانشگاه آزاد اهر در دوران ریاست دکتر رضایی،پای این بزرگ مرد نامی دوباره به شکل رسمی به اهر باز شد و وی قبول کرد که سالی چند بار به شکل افتخاری کلاس درسی در اهر برپا کند، بسیاری از اهری ها تازه فهمیدند که در لیست مشاهیر اهر نام بزرگی را از قلم انداخته اند.

در آن ایام آقای خضوعی(سردبیر دو هفته نامه گویا) گفتگویی با ایشان انجام داد که انتشار این مصاحبه با عکس پروفسور آخوندی در صفحه اول گویا در شناساندن این بزرگ مرد به همشهریانش (در سطوح مختلف طبقاتی)بسیار موثر افتاد.

خوشبختانه  آن کلاس های افتخاری همچنان پابرجاست و پروفسور آخوندی، علی رغم کهولت سن و مصائب حضور در فضایی که هنوز تا سطح نظرات بدیع او بالا نرفته، باز هم کلاس های بی مانند درسش را در دانشگاه اهر دایر می کند و مقدمات و هماهنگی هایی که مقامات مسئول دانشگاه اهر در این خصوص انجام می دهند قابل تقدیر است.

آخوندی کسی است که دانش و نظرات ویژه اش از او انسانی فرهیخته ساخته که رسانه های قدرتمند پایتخت برای دقیقه ای گفتگو و گرفتن تک جمله های طلایی از وی سر و دست می شکنند. به جرات می توان گفت علم حقوق ایران بی نام آخوندی ناقص است آنچنان که  امروز نظرات او در خصوص جرم سیاسی،حقوق بشر و حقوق شهروندی بعنوان یک منبع و مرجع از سوی نشریات معتبر کشور بازتاب داده می شوند.

و اما این گنج گران بها که در سالیان آتی نامش را در کنار نام هایی همچون ستارخان،دکترقاسم خان اهری،دکتر اهری و سایر مشاهیر این منطقه مدام تکرار خواهیم کرد و از نبود چهره هایی مشابه در عصر حاضر آه و ناله سر خواهیم داد، امروز بدون منت و بدون کوچکترین محدودیتی به شهر خود می آید و کلاس درس برپا می کند آن هم در حالی که هیچ کدام از دانشگاه های هم سطح دانشگاه اهر چنین افتخار بزرگی نصیبشان نمی شود.

پرفسور آخوندی دیروز در دانشگاه اهر بود، دانشگاهی که شک ندارم درصد بالایی از  مسئولینش به همراه اکثر مقامات اهر از بزرگی این مرد خبر ندارند که اگر داشتند می فهمیدند که چه دُر گران بهایی اینچنین ساده به ید با کفایت ایشان افتاده تا از آن بهره برند. شک ندارم اگر پروفسور آخوندی بجای اهر و دانشگاهش، شهری دیگر و  دانشگاهش را مقصد خود می کرد مسئولین آن شهر و دانشگاه این فرصت را به یک مزیت بزرگ برای خود بدل کرده (و در بدبینانه ترین حالت) بهترین تبلیغات را برای شناساندن قابلیت های خود انجام می دادند چرا که نام آخوندی خود یک رسانه است و حضور او و بیان نظرات بدیعش در هر مکان، تبلیغ عظیم و رایگانی است برای آن مکان اگر دانسته و فهمیده شود.یادمان نرفته است که مقامات اهری چگونه برای دیدار با کبدی کاران حاضر در اهر از همدیگر سبقت می گرفتند و یادمان نمی رود که چگونه مقامات و شخصیت های بزرگ و کوچک اهری برای استقبال از یک مدیر رده چندم دولتی پشت سر هم صف می کشند ولی وقتی پدرآئین دادرسی ایران به اهر می آید، احدی از ایشان شاید خبردار هم نمی شوند چه رسد به حضور در مراسم استقبال یا بدرقه این بزرگ مرد!

هر بار که آخوندی پا در دانشگاه اهر می گذارد من شخصی بجز آقای صدقی را در کنار و همراه ایشان ندیده ام.مسئولین این دانشگاه باید بدانند که شان و رتبه این مرد از صدر و ذیل کل مجموعه دانشگاه آزاد ایران بالاتر است و او منت بر سر این دانشگاه میگذارد و پا در آن می نهد و اگر ما لیاقت درک بزرگی او را نداریم حداقل لیاقت میزبانی او را داشته باشیم هرچند که با نگاه به انفعال سایر بخش ها و نهاد در این خصوص تا همین جای کار هم دانشگاه آزاد اهر از خود مایه گذارده و حداقل بستر حضور او را فراهم ساخته است.

اما به هر حال مسئولین دانشگاه آزاد اهر باید بدانند و به سایر مقامات اهری نیز گوش زد کنند که لحظه به لحظه ی حضور آخوندی در این دانشگاه فرصت ارزشمندی است که مشابهش قطعاً در عمر مدیریتی هیچ یک از مقامات اهری تکرار نخواهد شد و توصیه من به ایشان بهره مندی حداکثری از این فرصت است، هرچند که می دانم این بهرمندی هیچ گاه محقق نخواهد شد.