چرخش های معنادار

 

در چند روز اخیر نمود عینی داشته است؛

چرخش معنادار برخی از اعضای حلقه اول حامیان فلاح به سمت ممی خانی

فعلاً بدون شرح...

 

همه مردان یک انتخابات

 

همه مردان یک انتخابات

 

 

در این روزهای سرد زمستانی قره داغ شاید تنها موردی که سخن گفتن از آن بدسلیقگی به نظر آید، انتخابات آینده مجلس است. اما وقتی در همین سرما و سکون زمستانی عده ای موتور ستادهای انتخاباتی خود را روشن کرده اند تا گرمایش در روز انتخابات کمک حالشان باشد، چه باک که من هم انگ این بدسلیقگی را بجان می خرم.

قبل از ورود به بحث یادآور می شوم که تمام مباحث مطرح شده در این نوشتار تحلیل و درک نگارنده از تحرکات و اظهارنظرهای شخصیت های ذی نفع در انتخابات آینده مجلس و جو عمومی جامعه بوده و ادعایی درخصوص قطعیت آنها وجود ندارد.

عباس فلاحی باباجان اولین نام و گزینه مطرح برای انتخابات آتی مجلس در حوزه انتخابی اهر و هریس است. او خود هم اکنون این کرسی را در اختیار دارد و هم آنگونه که از سنت حاکم بر انتخابات این حوزه برمی آید بعید است که در انتخابات آتی غیبت کرده و کرسی خود را دو دستی تقدیم رقبایش کند. در این قاعده مسعودی ریحان یک استثناء بود که بدون بیان دلیلی روشن برای  دومین دوره حضور در مجلس بجای دفاع از کرسی خود، ریسک ثبت نام از حوزه ای دیگر را بجان خرید که البته مجال حضور در آن انتخابات را هم نیافت.

روشن است که  عباس فلاح حاضر به انجام چنین ریسک بزرگی نخواهد شد و آنگونه که از قراین و شواهد و سنت حاکم برمی آید، فرصت حضور در انتخابات آینده مجلس را از دست نداده و از کرسی خود دفاع خواهد کرد.میل و اشتیاق وافر فلاح برای تبلیغ و رسانه ای کردن اقدامات و فعالیت هایش حتی با توسل به نصب بنر در میادین اصلی شهر، نشان می دهد که او هنوز از انتخابات آینده قطع امید نکرده است.

شهریار ممی خانی، نفردوم انتخابات گذشته مجلس در حوزه اهر و هریس دومین نام و گزینه برای انتخابات آینده است.ممی خانی درانتخابات گذشته و در غیبت مسعودی ریحان رقیب اصلی فلاح بود و این دو با فاصله نسبتاً زیادی نسبت به سایر رقبا، رتبه اول و دوم را بدست آوردند هرچند که اگر ریحانی هم در این انتخابات حضور می داشت در رای مردم تغییر فاحشی رخ نمی داد.

ممی خانی از آن انتخابات درس های زیادی فرا گرفته و شاید مثل آن روزها دیگر خود را برنده قطعی و بی نیاز از ستادی منسجم و برنامه ریزی قوی نمی داند.شاید خود ممی خانی و نزدیکانش خبر حضور زودهنگام وی در انتخابات آتی را تکذیب کنند اما 35 هزار رای، پشتوانه و وسوسه کمی برای آزمونی دوباره نیست. ممی خانی شخصیتی آرام دارد و به ندرت نقل قول و سخنی منتسب به وی در مورد مسائل روز منتشر می شود (البته برای همین به ندرت هم مصداقی وجود ندارد) اما حضور فعال فیزیکی وی در سطح جامعه و مشخصاً تابلو ها و بنرهای تسلیت از طرف او که بر درب منازل اکثر داغدیدگان شهر دیده می شود نشان از این دارد که ممی خانی هنوز سودای بهارستان دارد.

مهدی حسینیان، نفر چهارم انتخابات گذشته نیز نام و گزینه سوم انتخابات آتی است.این چهره جوان علی رغم ناشناخته بودن در آن انتخابات نشان داد که رعایت قاعده بازی و سواد سیاست ورزی چگونه یک جوان کم شانس را مالک 11 هزار رای و صاحب رتبه چهارم می کند.گرچه از نزدیکانش شنیده شده که او هم به مانند محقق فقط همین یک بار برایش کافی است و حاضر به ریسک دوباره نخواهد شد اما هر از چندگاهی که خبر راه اندازی مرکز تحقیقات سرطان پستان و خبرهای حوزه جهاددانشگاهی با برچسب نام حسینان در اهر بازنشر می شود، ظن آن می رود که تولید این خبرها هم در راستای همان سواد سیاست ورزی باشد و اینگونه است که حسینان همچنان در لیست گزینه های این انتخابات جایگاه خود را حفظ کرده است.

ارسلان کاظم پور، مرد پرحاشیه دو انتخابات گذشته چهارمین نام مطرح برای انتخابات آتی است.کاظم پور هشتمین دوره مجلس را علی رغم سرمایه گذاری قابل توجه به ریحانی و فلاح باخت ولی نشان داد که نابلد این راه هم نبوده و رقیب آسانی برای رقبا نیست.دور نهم را ردصلاحیت شد تا در رقابت فلاح و ممی خانی بطرف ممی خانی متمایل شود اما این بارهم شانس با او یار نبود و او تخم مرغ هایش را در سبد نفر دوم چیده بود. در انتخابات شوراها هم نام وی در حمایت از برخی نامزدها مطرح شد و هرچند که امروز خبر روشنی از فعالیت های وی وجود ندارد اما نزدیکی حداقل یک تن از اعضای شورا به وی کاملاً مشهود است. کاظم پور عمل گرا و نزدیک به تکنوکرات های دولت های پیشین است و گمان این می رود که او این بار از دروازه شورای نگهبان با لبی خندان عبور کند که اگر این مهم از او برآید او در انتخابات آتی نیز رقیب آسانی نخواهد بود.

احمد محرم زاده، مرد عرصه انتخابات و نام آشنای صندوق های رای، گزینه پنجم انتخابات آتی است.تنها یک راه وجود دارد که او در انتخابات آینده شرکت نکند و آن؛ فرماندار شدن وی در اهر است و به نظر می رسد که وی یکی از گزینه های جبارزاده برای سپردن صندلی شماره یک اهر باشد و اگر محرم زاده در فرصت موجود راه فرمانداری اهر را پیدا نکند به احتمال فراوان فرصت حضور در انتخابات آینده را از دست نخواهد داد چه آنکه در انتخابات گذشته نیز رای کمی به دست نیاورده است.

حامد همتی، معاون اسبق امور مالی دانشگاه آزاد اهر و عضو شورای فعلی شهر حتی تلویحاً حضور در انتخابات مجلس را تایید نکرده ولی با این حال گزینه ششم ما در این لیست است.گرچه او ابزار و امکانات چندانی برای ورود به این عرصه در اختیار ندارد اما عملکردش نشان می دهد که  حسابرس خوبی است و حساب کار ها را خوب در دست دارد.تلاش ناکام او برای حضور در جمع نمایندگان شورای عالی استان و در اختیار گرفتن کرسی خالی مانده مرتضی شهبازیان، نشان داد که او نقشه راه را خوب انتخاب کرده و عضویت در شورای شهر اهر سقف آرزوهای او نیست و احتمالاً حضور در کاخ سبز بهارستان نقطه هدفی است که او برای رسیدن به آن به سکویی همچون شورا نیاز داشته است هرچند که به نظر می رسد این شورا اگر سکوی نذول نباشد قطعاً سکوی صعود وی نیز نخواهد بود.

حمید نام آوران، هفدمین نام در این لیست است.هرچند وی در همه انتخاباتی که در گذشته  حضور داشته موفقیت قابل توجهی به دست نیاورده، اما چند جمله ای که اخیراً بعنوان مصاحبه(!) و یا نقل قول از وی در فضای مجازی و برخی سایت های خبری منتشر شده، و جز طرح نام وی هدف دیگری از آنها به ذهن نمی رسد، نشان می دهد که این چهره برنامه هایی برای طرح نام خود در سر دارد،برنامه ای که شاید در انتخابات مجلس بکارش آید.

قطعاً نام های بسیاری را  می توان به این فهرست اضافه کرد. نام هایی همچون همه آنهایی که در اکثر ادوار این انتخابات حضور داشته اند و احتمال اینکه دوباره فیلشان یاد بهارستان کند وجود دارد.یکی دو تن دیگر از اعضاء شورا و برخی چهره های دیگر نیز سیگنال هایی از باب تعلق خاطرشان به کرسی مجلس ارسال کرده اند اما این سیگنال ها تا به امروز از قدرت  چندانی برای دیده و شنیده شدن برخوردار نبوده اند.

در هر حال نام های فوق الشاره نه از بابت شناخته شده بودن و شانس بالای موفقیت بلکه به جهت تحرکات و اقدامات مشخص در چند وقت اخیر و برخی تغییر و تحولات رخ داده، مورد توجه قرار گرفته و با برجسته تر شدن موقعیتشان در این لیست جای گرفته اند.

اما این همه ماجرا نیست. مگر می شود از کنار نام هایی همچون غلامحسین مسعودی ریحان،ولی الله دینی و علی رضایی،به سادگی گذشت و از نقل قول های جالبی که از ارسلان فتحی پور به گوش می رسد چشم پوشی کرد؟!

مسعودی ریحان در مجلس هشتم عضو اقلیت اصلاح طلب بود که در دوره نهم بدلیل عدم احراز صلاحیتش نتوانست از سرمایه گذاری که بر روی هواداران تیم تراکتورسازی انجام داده بود استفاده کرده و بجای اهر و هریس از حوزه تبریز،آذرشهر و اسکو وارد مجلس شود.او هم اکنون نزدیکی مشخصی به مجمع تشخیص مصلحت نظام و طیف علی اکبر هاشمی رفسنجانی و به طبع آن دولت روحانی دارد از این منظر احتمال این وجود دارد که برای انتخابات آتی برنامه هایی داشته باشد،هرچند که هنوز تحرکی از وی و اطرافیانش دیده نشده است. ریحانی درصورتی که بعنوان نامزد وارد انتخابات نشود که احتمالش هم کم نیست قطعاً از یکی از این گزینه ها حمایت خواهد کرد.

ولی الله دینی نماینده دوره هفتم مجلس و عضو اکثریت اصولگرای آن دوره بود. وی برعکس جانشین خود ریحانی در انتخابات دور بعدی حضور یافت تا از کرسی و عملکردش دفاع کند اما نتیجه را به ریحانی واگذار کرد. او بعدتر وارد دولت احمدی نژاد شد و با سمت مدیرکلی شرکت گاز استان به آذربایجان شرقی بازگشت. با پایان عمر دولت احمدی نژاد اما عمر مدیریت دینی در شرکت گاز استان همچنان باقی است و به نظر می رسد دولت کنونی هم از عملکرد وی رضایت دارد. هرچند او رسماً اعلام کرده برنامه مشخصی برای انتخابات آینده مجلس ندارد که البته این اعلام زودهنگام و بی موقع هم احتمالاً از نگرانی قابل درک او از واکنش های احتمالی فلاح نسبت به حضور او در انتخابات مجلس نشات گرفته است، اما وی مشخصاً نگفته است که وارد این انتخابات نخواهد شد و شاید در آینده ای نزدیک به پشتوانه عملکردش در مدیرکلی شرکت گاز استان، برنامه ای هم برای انتخابات داشته باشد.

علی رضایی رئیس اسبق دانشگاه آزاد اهر و رئیس کنونی دانشگاه آزاد تبریز یکی از مدیران موفق آذربایجان شرقی در حوزه آموزش عالی است.عملکرد هفت ساله رضایی در دانشگاه آزاد اهر و رضایت نسبی مردم از وی، همواره او را به عنوان یک گزینه قوی برای انتخابات مجلس مطرح کرده است. نام رضایی در انتخابات قبل هم مطرح بود اما او صندلی ریاست دانشگاه آزاد اهر را به صندلی سبز بهارستان ترجیح داد و رقابت را به ممی خانی و فلاح سپرد. برکسی پوشیده نیست که رضایی و فلاح رابطه چندان حسنه ای با یکدیگر نداشتند و شاید درصد مشخصی از دلیل نقل مکان رضایی به تبریز مربوط است به نوع و چگونگی این رابطه، هرچند شاید وجود یک رابطه حسنه بین این دو هم نمی توانست مانع چشم پوشی رضایی از کرسی ارزشمندی همچون ریاست بزرگترین دانشگاه آزاد شمالغرب کشور شود ولی به هرحال نقش آن رابطه را هم نمی توان نادیده گرفت.

تاکنون نشانه ای دال بر تمایل رضایی برای حضور در انتخابات مجلس دیده نشده و خود وی نیز بارها این احتمال را رد کرده است اما کاملاً روشن است که حضور رضایی بعنوان یک آلترناتیو در انتخابات مجلس آتی با توجه به مقبولیت او در نزد افکار عمومی می تواند معادلات فعالین این عرصه را بهم بریزد هرچند که قدرت و جایگاه پست فعلی وی کم از نمایندگی مجلس ندارد اما با توجه به رابطه دانشگاه آزاد با دولت جدید و کاهش یا افزایش نفوذ و جایگاه افرادی همچون منادی در روابط مجلس - دانشگاه آزاد و تغییر برخی معادلات، می توان منتظر ممکن شدن برخی غیرممکن ها هم بود.

ارسلان فتحی پور، مردی که به هنگام حضورش در مقابل دوربین های تلویزیونی انگشترهای درشت نگین دستانش بیشتر از سخنان اقتصادیش جلب توجه می کنند،یکی از قدرتمندترین،متنفذترین و پرنفوذترین نمایندگان آذربایجان شرقی در مجلس اصول گرا، با سابقه سه دوره نمایندگی، رئیس کمسیون اقتصادی مجلس، از نزدیکترین نمایندگان به دولت محمود احمدی نژاد و یکی از اصلی ترین حامیان طرح های اقتصادی دولت های نهم و دهم در مجلس.

ارسلان فتحی پور سه دوره متوالی است که به نمایندگی از مردم کلیبر،هوراند و خداآفرین در مجلس حضور دارد.تنها نماینده ای است که توانسته چهره های سرشناس کشوری و برخی وزرا و معاونین رئیس جمهور را بدون توقف در تبریز به حوزه نمایندگی خود بیاورد. او آنقدر قدرت دارد که مدیرعامل ایران خودرو را برای افتتاح یک واحد کوچک قطعه سازی به همراه استاندار و اکثر مدیران کل به کلیبر می کشاند.او وعده داده بود خداآفرین و هوراند را به سطح شهرستان ارتقاء داده و منطقه آزاد ارس را تا خود کلیبر گسترش دهد که به همه این  وعدها عمل کرد. او آنقدر نفوذ دارد که علاوه بر کلیبری ها امضایش در ذیل هردرخواستی حتی برای اهری ها نیز ردخور ندارد.

فتحی پور اکنون یکی از باسابقه ترین نمایندگان مجلس شورای اسلامی است و اینکه او برای بارچهارم نیز از حوزه انتخابییه خودش وارد مجلس شود کاملاً عادی و قابل پیش بینی است اما...

اما این چه ربطی به حوزه انتخابییه اهر و هریس دارد؟!

نزدیکی فتحی پور به دولت احمدی نژاد و به طبع نفوذ او در آن دولت برکسی پوشیده نیست.اما آیا او همین نفوذ را در دولت روحانی هم خواهد داشت؟ آیا فتحی پور از هم اکنون خود را برنده قطعی انتخابات پیش رو می داند؟!

چندی پیش خبری از فتحی پور منتشر شد که وی گفته است : مقدمات استان شدن ارسباران فراهم شده است و اگر من می گویم حتما خبر هایی در راه است. مشخص است که فتحی پور برای تعیین جایگاه خود در آینده و ایجاد رابطه جدید با دولت فعلی برنامه هایی در سر دارد که مشخصاً و تنها محدود به کرسی کلیبر نمی شوند.

براساس یک نقل قول غیرموثق که اصالتش توسط نگارنده مورد تایید نیست شنیده شده که فتحی پور در جمعی از نزدیکان خود گفته است: «من به اهالی خداآفرین و هوراند وعده ارتقاء این دو بخش به سطح شهرستان را داده بودم و به  وعده ام عمل کردم.به اهالی کلیبر و خداآفرین وعده پیوستن به منطقه آزاد ارس را داده بودم به آن هم عمل کردم.من هرچه وعده داده بودم عمل کردم من به مردم هوراند گفته بودم که اگر نتوانم هوراند را شهرستان کنم پا در این شهر نخواهم گذاشت و اگر آمدم مرا در شهرتان راه ندهید ... به مردم اهر هم وعده خواهم داد که ارسباران را استان خواهم کرد.»

همین تک جمله آخر اگر از زبان فتحی پور خارج شده باشد کافی است تا مشخص شود برنامه فتحی پور برای آینده سیاسی خود و منطقه قره داغ چیست.اگر این نقل قول صحت داشته باشد و واقعاً فتحی پور ادامه حیات سیاسی خود را درگرو ثبت نام از حوزه انتخابییه اهر و هریس بداند و یا حداقل مایل به تاثیرگذاری در آن باشد، انتخابات آینده مجلس در این حوزه اهمیت دوچندانی خواهد یافت.هرچند احتمال این رخداد بسیار ضعیف است اما همین میزان اندک هم کافی است تا معادلات حاکم بر این حوزه انتخاباتی دگرگون شود.

دو سال فرصت باقی است،دو سال سرنوشت ساز. دو سالی که تنها یک نفر بیشتر از همه می تواند از آن استفاده کرده و همه معادلات را در هم بریزد. آن یک نفر کسی نیست جز نماینده فعلی اهر و هریس در مجلس. فلاح در این دو سال می تواند کاری بکند که مردم به گزینه دیگری حتی فکر هم نکنند. کاری که متاسفانه او در دو سال گذشته انجامش نداده یا نتوانسته که انجام دهد. به هر حال  او هنوز فرصت کافی برای تغییر این روند را در اختیار دارد و ریش و قیچی در دستان خود اوست.

پی نوشت:

مجدداً یادآوری می شود؛ تمام احتمالات و فرضیات مطرح شده در این نوشته تحلیل شخصی نگارنده از شنیده ها و رویدادهای روز جامعه بوده و ادعایی درخصوص صحت و قطعیت آنها وجود ندارد.

نقطه ای که مصطفی شکری در آن ایستاده است

 

نقطه ای که مصطفی شکری در آن ایستاده است

گویا-۹/۱۱/۹۲

 

... مصطفی شکری جوان و قطع به یقین کم تجربه است خصوصاً در مدیریت ساختاری همچون شهرداری اهر که داری سیستمی معیوب و در برخی بخش ها فاسد است.

ما شهرداری بومی و ایده آل می خواهیم، اما از کجا؟ از کدام حلقه مدیریتی؟ آیا ما بفکر تربیت مدیر بومی بوده ایم،آیا مدیران بومی اما کم تجربه و ضعیف خود را در سطوح پایین تر تحمل کرده ایم تا رشد کرده و در سطوح بالاتر ابراز وجود کنند؟!

در تمام سالیان گذشته فرهنگ و افکار غلط حاکم بر فضای اهر و سیستم معیوب مدیریتی این شهر بجای ایجاد فرصت برای رشد مدیران جوان و بومی همه فرصت های پیش روی خود را سوزانده است.

مصطفی شکری بهترین گزینه ای است که از درون بلبشو حاکم بر این شورا بیرون آمده.اگر ما مدیر بومی و قوی می خواهیم باید از نقطه ای شروع کنیم.

شکری بعنوان شهردار جوان و بومی نقطه عطف مدیریت اهری ها در اهر است.موفقیت او می تواند راه را برای ایجاد یک تحول اساسی در ساختار مدیریتی اهر ایجاد کند.

سیستم مالی شهرداری بدلیل خودگردان بودن و رابطه مستقیمش با جیب مردم استعداد شگرفی برای تولید فساد دارد.شفافیت مالی،پرهیز از قبیله ای و کدخدامنشی اداره کردن شهرداری و برخورد شدید و علنی با متخلفین، داروی مقاوم کردن این سیستم در مقابل فساد است.

نظام مهندسی ساختمان اهر بیش پانصد عضو دارد و این شرم آور است که مسئول شهرسازی در شهرداری اهر سالها با لیسانس کشاورزی در این سمت حضور داشته و تنها مدتی است که به مدد دانشگاه آزاد به صرافت تحصیل در رشته عمران افتاده است.تنها یک بار حضور در بخش های فنی شهرداری کافی است تا از سطح فنی کارکنان و کارشناسان این بخش ها انگشت به دهان بمانید.

فهمی ها و شفیعی ها می توانستند با خرید سنگ فرش بی کیفیت از تولیدی رفیقشان در تبریز و آذین کردن موقت پیاده رو ها خودی نشان دهند.آنها می توانستند با لابی در کمسیون ماده 5 تراکم غیرقانونی بگیرند تا از  قِبَل آن، پول خاصه خرجی هاشان جور شود.آنها می توانستند با تهدید کارکنان شهرداری در سالن سینما آنها را از پیگیری و رسانه ای کردن 6 ماه حقوق پرداخت نشده کارکنان شهرداری بازدارند تا چند صباحی بیشتر پشت شهردار باشند.آنها می توانستند چند سال پشت میز شهرداری بخوابند و موقع رفتن بگویند 500 میلیون در حساب شهرداری گذاشتیم و رفتیم.آنها می توانستند با سیستم بریز و بپاش و بدهی های میلیاردی ادعای ایجاد تحول داشته باشند. آنها هم می توانستند اما نکردند تا امروز افکار عمومی و وجدان مردم در موردشان قضاوت کند و بگوید که ای کاش یکی مثل فهمی و شفیعی شهردار اهر می شد.

فرهنگسرا های متعلق به شهرداری ها در تمام شهرهای دنیا یکی از بازوان قدرتمند مدیران شهری برای تاثیرگذاری بر حوزه فرهنگ و هنر است بازویی که متاسفانه در شهرداری اهر فلج است.

شهرداری اهر در تمام سالیان گذشته از کدام پروژه فرهنگی و هنری حمایت کرده و یا خود بانی طرح و اجرای آن بوده است؟ کدام نمایشگاه هنری، کدام کنسرت موسیقی،کدام جشنواره با حمایت شهرداری اهر برگزار شده است؟!

شهردار جدید اهر نباید نیروی خود را صرف امور کوچکتر و بعضاً عوام فریبانه کند.لکه گیری و آسفالت معابر یکی از وظایف کوچک شهرداری است که سطح تصمیم گیری و اجرای آن در حد یک کارشناس رده چندم شهرداری است نه ملعبه دست شورا و شهردار برای عوام فریبی و جمع کردن رای و تقدیر از رای دهندگان! شهردار جدید اهر باید از این امور کوچک و بعضاً عوام فریبانه دوری کند و بفکر طرح های اساسی و بزرگ باشد.

شهردار جدید اگر بجای شنیدن بله قربان و حق باشماست قربان و نوکرم و چاکرم، شهامت شنیدن سخنان و نقدهای تلخ متخصصین حوزه کاری خود را داشته باشد و بجای بادمجان دورِ قاب چین ها از چنین نیروهایی استفاده کند موفقیت در این راه برایش سخت نخواهد بود.

شهردار جدید اهر اگر می خواهد موفق شود باید تکیه اش به مردم باشد.پشتیبانی مردم بهترین سلاح وی در مقابل مشکلات و مصائب این راه خواهد بود.شهردار جدید باید میان اعضاء شورا، نزدیکان خود،متمولین،فئودال ها، حلقه های قدرت و هوای نفس خود در یک طرف و  خدا و مردم در یک طرف به انصاف و عدالت رفتار کند که اگر نکند تکلیفش از همین امروز مشخص است...

متن کامل این یادداشت در ادامه قابل دسترس است.

 

ادامه نوشته

خبر گونی نیوز همچنان جعلی است

 

شایسته است گردانندگان گونی نیوز بجای عنصر اطلاعات خواندن

این و آن مسیر عقلانی تری برای خدمت به زبان و فرهنگ خود در پیش

گیرند. 

اخیراً یکی از سایت های معلوم الحال با درج خبری جعلی مدعی شده بود که نیروی انتظامی اهر با حضور در بازار این شهر از اصناف و کسبه این شهر خواسته است تا از نام های ترکی در ویترین ها و تابلوهای خود استفاده نکنند. با توجه به آیین نامه اجرایی قانون ممنوعیت بکار گیری اسامی، عناوین و اصطلاحات بیگانه و پس از استعلام از مسئولین ذی ربط اینجانب در طی یک یادداشت کوتاه متذکر شدم که خواسته پلیس اهر از کسبه، عدم استفاده از واژگان خارجی با استفاده از حروف انگلیسی و لاتین است و این محدودیت شامل زبان و واژگان ترکی نمی شود.

اما این سایت که مدعی است برای احقاق حقوق مردم آذربایجان فعالیت می کند در واکنش به  این یادداشت با عنصر اطلاعات خواندن بنده آورده است:

«گونئی نیوز : اخیرا خبری از اهر دریافت کردیم مبنی بر اینکه نیروی انتظا می با مراجعه به مراکز فروش و مغازه ها استفاده از اسامی تورکی را ممنوع اعلام کرده بودند این گزارش به همراه عکسهای ارسالی بود نا گفته نمان عین این  اطلاعیه در شهرستان بوشهر نیز به اجرا گذاشته شده بود و در آن استفاده از بعضی زبانها از جمله ترکی را ممنوع اعلام کرده بودند  افراد وابسته به وزارت اطلاعات امروز با نوشتن متنی خبر گونئی نیوز را جعلی قلمداد کردند این در حالی است که متن اطلاعیه پخش شده  در بوشهر  موجود می باشد عین تاخت و تاز اطاعیه  افراد وابسته به اطلاعات را در خدمت خوانندگان عزیز سایت گونئی نیوز قرار می دهیم.

در خصوص ادعای جدید این سایت دو نکته را متذکر می شوم

1) در ماده 6 آیین نامه اجرایی قانون ممنوعیت بکار گیری اسامی، عناوین و اصطلاحات بیگانه که به تصویب مجلس رسیده آمده است :  

« افرادی که علاوه بر زبان فارسی به یکی از زبانهای خاص اقلیتها دینی شناخته شده در قانون اساسی یا گویش‌های محلی و قومی رایج در‌بعضی مناطق ایران سخن می‌گویند مجازند از اسامی خاص متعلق به آن زبان یا گویش در نامگذاری محصولات و مؤسسه‌ها و اماکن مربوط به خود در‌همان مناطق استفاده کنند.»

ماده 14 همین آئین نامه می افزاید :

«  استفاده از تابلو یا نوشته‌ها و نشانه هایی که منحصراً به خط غیر فارسی تنظیم شده باشد به استثنای نشانه‌های بین المللی ممنوع است.‌نیروی انتظامی موظف است از نصب و ادامه استفاده از آنها جلوگیری کند. »

کاملاً واضح است که فقط کلمات خارجی که با حروف انگلیسی و لاتین نوشته می شوند مشمول این محدودیت هستند نه واژگان ترکی. متاسفانه برخی از دوستان تصور می کنند واژگان ترکی فقط باید با حروف لاتین نوشته شوند و ممانعت نیروی انتظامی از بکارگیری حروف لاتین را  برخورد با زبان و واژگان ترکی تفسیر می کنند.

2) اطلاعیه ای که سایت گونی نیوز مدعی است در شیراز پخش شده و  مشابه آن به دست کسبه اهر نیز رسیده است حاوی مطلب جدیدی نیست و تنها با جمله بندی متفاوت بیان کننده مفاد آئین نامه فوق الذکر  است و مشخص است گردانندگان گونی نیوز با سوءاستفاده از ابهام موجود در جمله بندی این نوشتار مفهوم آن را برعکس جلوه داده اند البته به فرض این که خود گرفتار این ابهام نشده باشند.

جمله ای که گونی نیوز با خط قرمز آن را در این اطلاعیه برجسته ساخته و با استناد به آن مدعی ممانعت از بکارگیری زبان ترکی شده این جمله است:

« ... در صورت استفاده از اسامی غیر فارسی و غیر بومی (لری،کردی،ترکی و ...) ... در تابلوهای سردرب واحد صنفی شایسته است تا پایان اسفند ماه 92 نسبت به جمع آوری موارد یاد شده اقدام نمایند. »

 اولاً  این اطلاعیه منتسب به ادراه کل فرهنگ و ارشاد اسلامی بوشهر است و نه نیروی انتظامی اهر یا استان آذربایجان شرقی در ثانی وقتی آئین نامه مصوب مجلس در این خصوص در دسترس ماست یک اطلاعیه غیرمستندِ منتسب به ادراه فرهنگ و ارشاد بوشهر برای ما و شهرستان اهر چه سندیتی دارد؟! ثالثاً با درنظر داشتن بند 6 آئین نامه مصوب مجلس، زبان های داخل پرانتز (لری،ترکی،کردی و ...) مورد اشاره در اطلاعیه مورد نظر گونی نیوز بعنوان مستثنی از این قانون بیان شده اند و نه بعنوان مصداق آن چرا که قبل از پرانتز واژه غیر بومی آمده و زبان های داخل پرانتز (ترکی،لری و کردی) بومی هستند و نه غیر بومی و متاسفانه این گژتابی مورد سوء استفاده قرار گرفته و موجب این بدفهمی از قانون شده است که باید توسط مسئولین امر رسیدگی شود.

علی ایحال ادعای گونی نیوز در خصوص اقدامات نیروی انتظامی اهر همچنان ناصحیح بوده و ادعای اخیرش درخصوص اطلاعیه منتسب به اداره کل فرهنگ و ارشاد بوشهر نیز وارد نیست و چه خوب است که گردانندگان این سایت بجای عنصر اطلاعات خواندن این وآن مسیر عقلانی تری برای خدمت به زبان و فرهنگ خود در پیش گیرند.

 

اینجا لس آنجلس نیست

 

اینجا لس آنجلس نیست، منطقه آزاد تبریز است!

 

کوی ولی عصر منطقه ای مرفه نشین در قلب شهر لس آنجلس نیست و این شهر خیابانی به نام فروغی ندارد و مردم لس آنجلس بورلی هیلز را همافر تلفظ نمی کنند.

گذرتان که به شهر تبریز افتاد اولین چیزی که نظرتان را جلب خواهد کرد ماشین های تنومند آمریکای است که با پلاک های متفاوت نسبت به سایر ماشین ها، خیابان های این شهر را قرق کرده اند.

تا همین دیروز تنها تجربه اکثر ما از این ماشین های خاص، سکانس های خیابانی و تعقیب گریز در فیلم های هالییودی بود که حسرت داشتن و یا حتی دیدنِ از نزدیک این ماشین ها را بر دل همه می کاشت اما امروز کافی است تا سری به یکی از مناطق مرفه نشین تبریز همچون ولی عصر یا رشدیه بزنید تا در خیابانی همچون فروغی شمار ماشین های آمریکایی و اروپایی از دستتان خارج شود. ماشین باز های تبریزی دیگر لندکروزر و پرادو را هم ماشین حساب نمی کنند چون هامر زیرپایشان دلبری می کند.

محله های بالای شهر تبریز امروز شبیه ترین نقاط به شهرهای آمریکاست و تنها دلیلش حضور بیشمار خودرو های لوکس آمریکایی در خیابان های این شهر است. ماشین های لوکسی که به مدد امتیاز انحصاری و غیرعادلانه مناطق آزاد ابتدا بنام منطقه آزاد ارس وارد کشور شده و سپس با تفسیر دل بخواهی مسئولین استان از قوانین منطقه آزاد ارس وارد تبریز شده و آزادنه در این شهر تردد می کنند.

بر اساس آئین نامه منطقه آزاد ارس و دستورالعمل پلیس راه استان محدوده تردد خودرو های ارس پلاک  این گونه تعریف شده است: (حرکت از سمت جلفا به سمت تبریز در محور اصلی بدون تغییر مسیر به راههای فرعی منشعب تا سه راهی پتروشیمی و از سه راهی پتروشیمی به سمت سه راهی اهر و حرکت در محور اصلی اهر بدون هرگونه تغییر مسیر به راههای فرعی و منشعب تا محورهای اصلی کلیبر و سیه رود و منطقه ارس و گردش دورانی حول محور رینگ تعریف شده در محدوده منطقه آزاد ارس.)

گذشته از کلیت این دستور العمل چیزی که کاملاً مشهود است، برابری و مشابهت کامل شرایط اهر و تبریز در تردد این خودروهاست. جمله (در محور اصلی بدون تغییر مسیر به راههای فرعی منشعب) برای اهر و تبریز مشترکاً ذکر شده و تفاوتی برای این دو شهر در شرایط تردد این خودرو ها قائل نشده است حتی اگر با استفاده از ابهام موجود در جمله بندی این دستور العمل (که بنظر عمدی می رسد) شرایط تبریز و اهر را متفاوت برداشت کنیم چرایی این تفاوت و تبعیض نامشخص و غیر منطقی خواهد بود.

و اما سال گذشته وقتی پای این خودرو ها به منطقه آزاد ارس باز شد عده ای از شهروندان اهر اقدام به خرید تعدادی از این خودرو ها کردند که چند صباحی نیز در خیابان های این شهر رویت شدند اما بعد از مدت کوتاهی پلیس اهر با استناد به همان دستورالعمل و با این استدلال که در آئین نامه منطقه آزاد واژه «تردد» ذکر شده و نه بیتوته، مانع حضور دائمی این خودرو ها در داخل شهر شده و صحنه اهر را از لوث حضور ماشین های لوکس پاک کرد.اما بعد از مدتی مشخص شد که این قانون فقط شامل حال اهر شده و این قانون در شهری همچون تبریز اعمال نشده و ماشین های ارس پلاک خیابان های این شهر را اِشغال کرده اند و پلیس تبریز تفسیر دیگری از این قانون و دستورالعمل ارائه کرده است.

امروز همچنان خودروهای ارس پلاک فقط می توانند از اهر عبور کنند و نمی توانند در این شهر مستقر شوند و معدود خودروهای لوکسی که با این پلاک در اهر دیده می شوند متعلق اند به مالکین تبریزی و یا مالکین ساکن تبریز که برای عبور از اهر به این شهر آمده اند.

منطقه آزاد ارس روزگاری با هدف رونق بخشیدن به اقتصاد و فضای کسب کار بخشی از منطقه قره داغ (ارسباران) در حدفاصل شهرستان جلفا،خداآفرین و کلیبر ایجاد شد اما دیری نپایید تا مشخص شود که ماکزییم توانایی این منطقه به اصطلاح آزاد اقتصادی ورود خودروهای لوکس به شهر تبریز بوده است نه رونق بخشیدن به فضای کسب و کار مردم محروم منطقه خداآفرین و کلیبر.

امروز کاخ نشینان تبریز با بهره گیری از امتیاز منطقه آزاد ارس با هامر و کامارا در خیابان های این شهر جولان می دهند اما مردم محروم زلزله زده ارسباران که امتیاز منطقه آزاد ارس به اسم آنهاست، پراید را هم به زور سوار می شوند و علی رغم اینکه بومی یک منطقه آزاد اقتصادی با امتیازات ویژه هستند، همچنان برای شغل و درآمد بهتر به مرکز استان (تبریز) کوچ می کنند چرا که همانند همیشه فقط نام این امتیازات مال ایشان است نه خود امتیازات.

و اما چند وقتی است که شنیده می شود مرخصی مربوط به خودروهای ارس پلاک حذف شده است و مالکین این خودروها که قبلاً در طول هر سال مدت مشخصی را می توانستند بعنوان مرخصی از محدوده مشخص شده خارج شوند دیگر نمی توانند از این محدوده خارج شوند.برای این اِعمال محدودیت (البته اگر اعمال شود) دلایل روشنی ذکر نشده است اما هر دلیلی که داشته باشد میل و اشتیاق ثروتمندان تبریزی برای خرید این ماشین ها را کاهش خواهد داد.

به هر حال به نظر می رسد آش حضور خودروهای آمریکایی در خیابان های تبریز زیادی در حال شور شدن است و عُقلایی که اجازه ی تردد این خودروها در تبریز را صادر کرده بودند امروز با همان عقلانیت به صرافت کاهش دُز این ماشین ها در تبریز افتاده اند و همچنان سری که این وسط بی کلاه مانده سرماست با آشی نخورده و دهانی سوخته!

گونی نیوز و جعل خبر علیه پلیس اهر!


 

خبر Guney news در خصوص نیروی انتظامی اهر

تحریف شده و کذب است.


اخیراً یکی از سایت هایی که ادعا می کند در جهت احقاق حقوق مردم آذربایجان فعالیت می کند (!) با درج خبری کذب مدعی شده است که نیروی انتظامی اهر با مراجعه به مغازه ها و اماکن تجاری در این شهر از صاحبان آنها خواسته است تا از نام های ترکی  در ویترین ها و تابلو های خود استفاده نکنند و با کسانی  هم که از این نام ها و واژه ها استفاده کرده اند برخورد شده است. با توجه به مشی مشخص اینگونه سایت ها درج چنین مطالب خلاف واقعی دور از انتظار نیست اما متاسفانه برخی از همشهریان نه الزاماً با سوء نیت، بلکه با چاشنی احساس این خبر را در فضای مجازی بازنشر داده اند که در این خصوص چند نکته را یادآور می شوم.

1- این خبر  کذب بوده و کاملاً تحریف شده است. نیروی انتظامی اهر بنا به وظیفه خود و براساس یک بخش نامه سراسری از همه مغازه داران و بازاریان این شهر خواسته تا از نام ها و واژگان خارجی با استفاده از حروف انگلیسی و لاتین استفاده نکنند که اسامی و واژگان ترکی شامل این محدودیت نمی شود و تصاویری که این سایت بعنوان نمونه از آنها در ذیل خبر خود استفاده کرده بجز یک مورد شامل این بخش نامه نمی شود.

2- این بخش نامه سراسری بوده و تنها مختص به اهر و آذربایجان نیست و از تهران تا تبریز و از خرمشهر تا اهر اجرا می شود اما متاسفانه گونی نیوز با شانتاژ خبری قصد داشته تا با سوء استفاده از احساسات عمومی و علاقه مردم به زبان مادری خود علاوه بر تهییج افکار عمومی، جو  مثبت ایجاد شده توسط پلیس اهر بعد از حضور فرماندهی جدید را نیز آلوده و مخدوش کند که البته مردم اهر آگاهتر از اینها هستند که گرفتار این دام های رسانه ای شوند.